وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت : ” شخصی برای زندگی “ یا ” درسی برای زندگی “
ترکــت می کنم تا هر سـه راحت شویم
.
مــن ، تـو ، رقـــیبم
.
مـن از قیــد تــو
.
او از قیــد مــن
.
و تـــــو از قــید خیــانــت !!!
غمگینــَم
آهسته و آرام نه؛
تنهایی
خدایـــــا!
من یه زنم نسلِ غمگین چشمانمان این دردهای سر به فلک کشیده مان
هـــر روز می گــذرم و دســـت تکـان مـی دهــم نیفتـاِده از مــن گــذشـتنــد...
زندگی
وقتـــی مــــــرا" شمــــا " خطابــ میکنی!
تو دور میشوی
هـمـچـون سـاعــت شنی شــده ام کــه نــفـــس هـای آخــرش را مـیـزنـد و الـتـمـاس مـیـکــنــد یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد مــن هــم نه ! لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! بــُگـذاریــد تــمام شــوم
مثـل ِ عکسـی در اعلامیــــه ی تـَرحیـــــم !
کـــه "لـــبخنــدش"
دیگــران را مـی گــریـانـد
ناگهان برو
مثل گلوله از تفنگ
که تا بخواهی بفهمی
مُخت پاشیده باشد به دیوار!
زمستانِ « سیبِری » است انگار
استخوان می ترکاند لاکردار!
گاهــــی نگاهــــی ، یـــــــادی
باورم نمیشود که دیگر مرا نمیبینی !
جــوجــــه اردک زشـــتـــت شــــدم ؟!
من فرزندی به دنیا نخواهم آورد
بگذار منقرض شود
نسلِ دل بستن های یواشکی
نسلِ خیسِِِ گونه هایمان
بگذار منقرض شود
و این دل های شکسته مان !
بـرای اتــفــاق های خـوبـی کـه
کلاهت را به هوا بینداز
که من دیگر
جانبازی کردن ندارم.
تو بردی!
یا "خانم"
منــــی که تـا دیــــروزعـــــــــــزیز دلـتـــــــ بودم
درد دارد
درد
من در همین دور می مانم
پشیمان که شدی
برنگرد !
لاشه ی یک دل که دیدن ندارد